کمال تبریزی در نشست تخصصی گفتوگو کارگردان با فیلمنامهنویس از سری نشستهای تخصصی «۴۰-۲۰» گفت: اکثر فیلمهای من پایان ندارند و گاهی برای فیلمهایم چندین سکانس پایانی میگرفتم اما در آخر استفادهای از آنها نمیشد.
به گزارش جهان سینما به نقل از ستاد خبری چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، سومین نشست تخصصی روز اول این رویداد با عنوان گفتوگوی کارگردان با فیلمنامه نویس با حضور کمال تبریزی دبیر جلسات و محمدرضا گوهری و سیدجواد صفوی از ساعت ۱۵ تا ۱۶:۳۰ در سالن شماره ۱۲ پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
در ابتدای این نشست سید جواد صفوی گفت: صرفا یکبار تصویری از یک دختر خانم نوجوان دیدم که به ذهنم رسید گیتاری به روی دوش دختر داشت و شبیه اسلحه بود و در ادامه بقیه داستان در ذهنم نقش بست.
در ادامه محمدرضا گوهری بیان کرد: وقتی شما درحال طرح ایده اولیه هستید مسئله این است که مثلا آنیتا شخصیت داستان در یک مسیر قرار گرفته است، فکر میکنید کاراکتر دیگر پانیذ هم در آن مسیر قرار گرفته و این یک اقدام آگاهانه از سوی فیلمنامهنویس است تا مخاطب متوجه مسیر هردو شخص شود.
وی با اشاره به فیلمنامه ارائه شده در نشست ادامه داد: من اگر این فیلمنامه را بخواهم بسازم، با این ایده موافق هستم که آنیتا با آن اتفاقی که برایش افتاده است، همیشه نگاه بدبینانهای نسبت به همه مردها دارد؛ اما ساز و کار فیلمنامه را به شکلی طراحی کردم که زمانی پیش بیاید که این بدگمانی در دختر ایجاد شود و پدر دختر، او را از آن بد گمانی در بیاورد و احساس میکنم اگر ما میخواهیم شخصیت دختر و پدر را در فیلم بیاوریم، باید کاربردی داشته باشد.
گوهری بیان کرد: وقتی قصد ساخت فیلمنامهای را داریم ابتدا باید بتوانیم فیلم را یکبار با تمام جزئیات فیلم در ذهن خود ببینیم و در این فیلم احساس میکنم پدر آگاهانه میتواند سعی کند نگاه دختر را تغییر دهد.
در ادامه سید جواد صفوی با اشاره به فیلمنامه ارائه شده در نشست نظر خود را اینگونه شرح داد: من فکر میکنم مخاطب اگر فیلم را تماشا کند میبیند که پدر آنیتا، پدر مهربانی است و دیدگاه آنیتا اشتباه است زیرا مخاطب ما میداند که دیدگاه آنیتا چیست؛ به همین دلیل فکر میکنم کارکرد پدر در این داستان باید ذهن را درگیر کند و متوجه شویم که آنیتا اشتباه میکرد.
گوهری در پاسخ به صحبتهای صفوی گفت: من موافق چنین نظری نیستم و نظرم بر این است که ما قصه را از زبان آنیتا روایت میکنیم و احساسی که فیلمنامه انتقال میدهد احساس تهدید است. قصد قضاوت ندارم زیرا اگر بخواهم شخصی نگاه کنم و فیلمنامه چه واقعیت داشته باشد چه نداشته باشد باید فضای مورد نظر را انتقال دهد. من میگویم فیلمنامه باید این احساس تهدید را با ظرافت در مخاطب ایجاد کند؛ یعنی کاملا مطمئن نباشید که قصد پدر چه بوده و سرنخ قطعی به مخاطب ندهد.
کمال تبریزی در پاسخ به این صحبتها گفت: ما در فیلمنامه صحنهای داریم که اجازه نمیدهد متوجه شویم این صحنه یک رویا است و در ادامه داستان متوجه آن میشویم. من به عنوان فیلمساز صحنهای دارم که فکر میکنم واقعیت را میبینم اما اینگونه نیست. نظرم بر این است در فیلم آنیتا میتواند تصوری راجع به این موضوع داشته باشد.
تبریزی تاکید کرد: یک نکته خیلی مهم در فیلمسازی فیلم بلند و کوتاه وجود دارد و در هنگام کار بارها به آن فکر کردم و گفتم موضوع مهم یک فیلم، نحوه شروع و پایان فیلم است. خیلی باید به این فکر کنیم که چطور باید مخاطب را تا انتهای فیلم نگهداریم و صحنه شروع و پایان فیلم چطور باشد زیرا این مهم ترین نکتهای است که در فیلم وجود دارد. همچنین من فکر میکنم در این فیلمنامه باید حتما به اولین و آخرین صحنه فیلم فکر کنیم. اگر من جای فیلمنویسان بودم این فیلم را با صحنه ماهیها شروع میکردم.
گوهری در پاسخ به صحبتهای تبریزی گفت: موافق این صحبت هستم و نظرم بر این است که از نظر بصری، تصویری داشته باشیم که برای مخاطب درگیر کننده باشد زیرا تصاویر اولیه فیلم خیلی مهم است. معتقدم معمولا اکثر فیلمها با یک خواب شروع میشوند و من این شروع تکراری را نمیپسندم و دوستدارم کمی متفاوت تر فیلمم را شروع کنم که اگر من کارگردان بودم صحنه فیلم را با خواب شروع نمیکردم.
سیدجواد صفوی بیان کرد: نظر من بر این است در ابتدا باید کمی با آنیتا آشنا شویم اما اینکه فیلم با حالت خواب شروع شود نظری در این باره ندارم؛ اما خب سوال اصلی اینجاست فیلم باید چطور به انتها برسد.
گوهری بیان کرد: مخاطب باید دریافتی از احساس کاراکترها بهم داشته باشد.
کمال تبریزی درباره نحوه شروع فیلم گفت: شروع فیلم میتواند با یک عکس همراه باشد و بعد تکمیل شود اما همیشه لازم نیست فیلم با سکانسهای شبیه به هم ساخته شوند. کاش بتوانیم فکر کنیم در این خواب یا همان رویا شخص چه چیز دیگری میتواند ببیند که به آن فکر کند؛ اما دوست دارم یک شروع کوبنده داشته باشیم. همچنین درباره پایان نظرم این نیست که اینگونه تمام شود، زیرا صحنه پایانی باقی میماند.
وی ادامه داد: اکثر فیلمهای من پایان ندارند و گاهی برای فیلمهایم چندین سکانس پایان میگرفتم اما در آخر استفادهای از آنها نمیشد اما اینکه پایان داستان چطور تمام شود خیلی مهم است. شخصا معتقدم اهمیت پایان فیلم از شروع آن بیشتر است ولی به طور کلی هردو اهمیت بسزایی دارند، من توجه به هر دو را دوست دارم.
کمال تبریزی در پایان این نشست تخصصی تاکید کرد: در سینما قرار نیست همه چیز منطق داشته باشد و گاهی منطق درونی وجود دارد. همچنین معتقدم سینمای کوتاه در مقابل سینمای بلند مانند یک عکس است؛ اینکه فیلم کوتاهی قابلیت گسترش و تبدیل به فیلم بلند را دارد و لزوما بد نیست. اساسا در فیلم مخصوصا در فیلم کوتاه، اگر یک رفتار یا یک اتفاقی را مشاهده میکنیم نباید حتما قبلش توضیح دهیم که چرا این فرد درحال انجام چنین رفتاری است و لقمه را راحت در اختیار مخاطب قرار ندهیم و اتفاقا فیلمی که بتواند کنجکاوی مخاطب را برانگیزد، که حتی مخاطب کنجکاو شود و چندبار فیلم را ببیند خوب است.