در نشست نقد و بررسی بسته فیلم «اتاق فرار» مطرح شد/امیر قادری: امروز اغلب فیلم‌های کوتاه استاندارد هستند

نشست نقد و بررسی بسته فیلم‌های کوتاه«اتاق فرار» 30 فروردین توسط گروه سینمایی هنروتجربه و با حضور امیر قادری منتقد و کارگردانان 5 فیلم کوتاه این مجموعه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

به گزارش جهان سینما به نقل از روابط عمومی گروه  سینمایی هنر و تجربه ، درابتدای این نشست مجری برنامه محیا ساعدی از مخاطبان خواست: اگر فیلم‌های هنروتجربه را دوست داشتید خودتان سفیرش شده و تبلیغش کنید.

امیر قادری منتقد سینما در پاسخ به اینکه با توجه به تماشای این ۵ فیلم حال فیلم کوتاهمان چگونه است گفت: من در برنامه پاتوق فیلم کوتاه چند بار شرکت کردم و در ماه‌های اخیر تعداد نسبتاً زیادی فیلم کوتاه دیده‌ام واجب می‌دانم این را بگویم که دنیای امروز ما دنیای متوسط‌هاست. درگذشته شما تعداد زیادی فیلم کوتاه ضعیف می‌دیدید و در این میان چند فیلم کوتاه قوی نیز حضور داشتند اما امروز اغلب فیلم‌های کوتاه استاندارد هستند، یعنی در زمینه نور، تصویربرداری حتی موسیقی و بازی‌ها کمتر پیش می‌آید که یک اثر سطح پایین ببینید. ما در زمینه نقدنویسی هم همین مسیر را طی کرده‌ایم و امروز همه نقدهای قابل تاملی می‌نویسند. بنابراین در این شرایط آثار افرادی که از این سطح بالاتر می‌روند مهم است چرا که ما امروز چاره‌ای نداریم جز خیلی خوب بودن. فیلم‌های کوتاهی که امروز من دیدم اغلب استاندارد و خوب بودند.

امیرقادری: به نظر من نفس نکش فیلمیست که مخاطب از دیدنش و زمانی که برای آن گذاشته است پشیمان نخواهد شد

 میلاد نسیم سبحان کارگردان فیلم «نفس نکش» در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه نفس نکش فیلم سوم اوست گفت: خوشحالم که سرانجام فیلمم در ایران اکران شد و تعداد قابل توجهی آن را دیدند و توانستم رو در رو با آنها در مورد فیلم صحبت کنم.

 امیر قادری در ادامه اشاره کرد: نقد کردن فیلم‌ها تا حدودی سخت است چرا که اکثر فیلم‌ها دارای استانداردی هستند که اگر  تماشاگر حرفه‌ای ولی عادی یعنی فردی که شغلش سینما نیست این آثار را ببیند راضی از سالن خارج می‌شود.

این منتقد سینما افزود:  معمولاً این فیلم‌ها روی یک ایده مرکزی شکل می‌گیرند و این بسیار طبیعی است ولی فکر می‌کنم آنچه که باعث تفاوت‌ها می‌شود این است که فیلمساز به آن ایده مرکزی خود بسنده کند یا سعی کند که آن ایده را پرورانده و چند لایه کند و در اجرا، آن ایده را برای تماشاگر تبدیل به یک چیز لذت بخش کند. تمام فیلم نفس نکش حول محور ایده مرکزی شکل گرفته و  فکر می‌کنم که ایده مرکزی این فیلم یک ایده خاص و فانتزی است که نمونه‌های چندانی از آن نداریم اما اگر ایده مرکزی را بردارید باقی بخش‌های فیلم آن جذابیت لازم را برای من نداشت. به لحاظ فنی ایده دود در اثر خوب از آب درآمده و کار ساده‌ای نیست که شما در کل آن صحنه‌ها این راکورد را حفظ کنید و کنجکاوم که چگونه این صحنه‌ها گرفته شده‌اند.

میلاد نسیم سبحان در پاسخ گفت: اینکه این ایده چگونه اجرا شده برمی‌گردد به اینکه من دوست داشتم مخاطب آن را بپذیرد و باور کند. از روز اولی که این ایده به ذهن من رسید نمی‌دانستم که قرار است در نهایت فانتزی باشد اما این مسئله که ما فیلم کوتاه سازان زیادی داریم این فکر را در من بوجود آورد که برای دیده شدن در این حوزه باید اثرم یک تفاوت اساسی داشته باشد. من اساساً اهل فانتزی سازی نبودم اما وقتی تصویر  فردی که با دود صحبت می‌کرد جلو چشمم آمد، تصویر را دنبال کردم و دو سال در موردش فکر کردم و بر اساس دغدغه‌هایی سیاسی و اجتماعی که داشتم به این داستان رسیدم. همه دغدغه من این بود که لحظه‌ای که این دود از دهان کاراکتر بیرون می‌آید مخاطب آن را باور کند و بپذیرد.

قادری در تایید سخنان کارگردان افزود: وقتی یک ایده خوب داریم خوب اجرا شدنش در زمینه باورپذیری بیننده بسیار مهم و تاثیرگذار است. در فیلم «نفس نکش» اگر مسئله دود و ایده مرکزی درست اجرا نمی‌شد و خوب از آب در نمی‌آمد در باورپذیری کل فیلم تاثیر می‌گذاشت. ما در سینمایی بلند هم با این مسئله مواجه هستیم گاهی فیلم ساز فکر می‌کند که اگر فقط یک ماشین در حال سرعت را نشان بدهد کافیست در حالی که نکته اصلی این است که به شکل فیزیکی جوری سرعت ماشین را نشان بدهد که بیننده آن را باور کند.

نسیم سبحان در مورد فرمول فیلمنامه «نفس نکش» گفت: فرمول این فیلمنامه را با فرمول فیلم‌های فانتزی که امروز ساخته می‌شود مقایسه میکنم. من این فرمول را جایی ندیدم و خودم به آن دست پیدا کردم و خوشبختانه فیلم در یک جشنواره فانتزی تراز اول مثل  بوچئون کره جنوبی دیده شد. به این مسئله اشاره میکنم چون می‌بینم که در جشنواره فیلم کوتاه تهران فیلم‌هایی بودند که در زمینه فانتزی کار کرده بودند اما اثر در نیامده بود. ما توانستیم با ایده‌های بصری و استعاری حرفمان را که محدودیت‌هایی بر سر راهش بود انتقال دهیم و این ایده بصری باعث جذابیت اثر شد.

امیر قادری: تمام تفاوت بین یک فیلم خوب و یک فیلم متوسط فرق بین ایده و اجراست

فرید حاجی کارگردان فیلم «گوشت تلخ» در ابتدا از ایده فیلم چنین گفت: «گوشت تلخ» سومین فیلم کوتاه جدی من است. من موقعیت‌های پلیسی می‌نوشتم برای اینکه از یک سری موقعیت‌های متخاصم لذت ببرم. موقعیت‌هایی مثل قهرمان و ضد قهرمان، دزد و پلیس، عاشق و معشوق و این موقعیت از میان آنها از همه جالب‌تر شد، پس من یک آغاز و پایان برای آن در نظر گرفتم و فیلمی شد که می‌بینید.

امیر قادری در نقد فیلم گفت: تمام تفاوت بین یک فیلم خوب و فیلم متوسط فرق بین ایده و اجراست این تفاوت را می‌توان در فیلم لیلا اثر داریوش مهرجویی و فیلم به همین سادگی دید در یک فیلم این ایده اجرا می‌شود و در فیلم دیگر صرفاً ایده ذهن فیلمساز است. فیلم «گوشت تلخ» آنقدر از لحاظ دکوپاژ و بازیگری خوب ساخته شده که اگر حتی صرفاً آن ایده اجتماعی مرکزی باقی می‌ماند من باز فیلم را دوست می‌داشتم و این همان نکته اجراست که به آن اشاره کردم اینکه ایده فیلم ظاهراً ایده پیچیده‌ای نیست و یک خطی است اما چون در ساخت خوب درآمده و جزئیات آن به درستی کار شده حتی اگر ما همان ایده اجتماعی مرکزی اولیه را داشته باشیم با فیلم همراه می‌شویم و در انتها می‌بینیم که حتی ایده اجتماعی هم نبوده و فکر می‌کنم جا داشت و می‌توانست چند پلان به برخی سکانس‌ها اضافه شود. انتخاب بازیگر نقش اول بسیار خوب بود و کنجکاوم در مورد ایده مرکزی، ایده نهایی و انتخاب بازیگر نقش اول بشنوم.

فرید حاجی در پاسخ گفت: من با ایده اصلی فیلم چندین ماه همراه بودم و اصلاً نظری در مورد ایده پایانی و اینکه فیلم چگونه باید تمام شود نداشتم. این ایده در میان ایده‌های زیادی که مینوشتم خوب از آب درآمد و در مورد کاراکتر اصلی فکر می‌کنم که نیاز بود بیش از یک کاراکتر سرکوب شده یا خیر مطلق یک کاراکتر طماع را ببینیم. در مورد انتخاب بازیگر نقش اول هم من ابتدا با یک بازیگر چهره صحبت می‌کردم ولی ایشان مبلغ ده میلیون برای هر روز کار درخواست کردند درحالیکه من کل فیلم را با شانزده میلیون ساختم. در پایان آن صحبت من راننده رئیس دانشگاه را دیدم و به ایشان پیشنهاد بازی در این فیلم را دادم و مسیر بازیگردانی با ایشان مسیری بسیار غیر معمول و غیر عادی بود بخصوص که احساس کردم متن‌خوانی پروسه کسل‌کننده‌ای برای ایشان خواهد بود.

صحرا اسداللهی: تا کی و تا کجا اجازه داریم که مرزهای انسانیت را به بهانه اینکه فیلم خوب بسازیم و سینمایمان ارتقا پیدا کند جابجا کنیم

امیر قادری در آغاز نقد فیلم «اسپاسم» از مخاطبان خواست تا ابتدا آنها سوالاتشان را مطرح کنند.

صحرا اسداللهی در ابتدای صحبتش به نویسندگان فیلمش اشاره کرد و گفت: بدون وجود آنها هیچ وقت اسپاسم شکل نمی‌گرفت. روزی که من با متن مواجه شدم با خود گفتم دقیقاً همان است که می‌خواهم کار کنم من امروز پذیرای همه نقدهای شما هستم ولی اگر هزار بار دیگر به گذشته برگردم دوباره این فیلم را به همین شکل خواهم ساخت.

صحرا اسداللهی کارگردان فیلم «اسپاسم» در پاسخ به بولد بودن تسبیح یکی از کاراکترهای فیلم گفت: می‌خواستم مردهایی که در این فیلم چهره‌هایشان را نشان نمی‌دهیم از جنس‌های مختلفی باشند و در نوع شخصیت و رفتار آنها تفاوت وجود داشته باشد. سه مرد با سه جنس مختلف که بر روی این زن سایه انداخته‌اند  و با او به سه شکل مختلف رفتار می‌کنند.

اسداللهی در پاسخ اینکه چرا این فرم پلان سکانس را انتخاب کرده اینگونه گفت: من مستندساز هستم و ساخت فیلم را با مستند آغاز کرده‌ام و فیلم داستانی «اسپاسم» نیز در فضای مستند است. تلاش کردم تا وقتی این فیلم را افرادی خارج از ایران می‌بینند که زبان ما را متوجه نمی‌شوند فکر کنند این فیلم یک تست بازیگری است که در یک دفتر سینمایی رخ داده. علت انتخاب فرم پلان سکانس برای این فیلم ۲۷ دقیقه‌ای این بود که من در یک ریل تایم واقعی بتوانم نشان بدهم یک زن جوان عاشق بازیگری ظرف مدت واقعی ۲۷ دقیقه چگونه همه شور و شوقش را از دست می‌دهد و دیگر حتی نمی‌تواند از جایش بلند شود.

صحرا اسداللهی افزود: در فیلم سر کاراکترهای مرد نشان داده نمی‌شود و علتش این است که ممکن اسن مردی با ما در فضای کاری، مترو، اتوبوس یا هر جای دیگری به گونه‌ای رفتار کرده باشد که زخمی بر روح ما به جای گذاشته، من می‌خواستم مخاطب بتواند مردان این فیلم را به تمام مردانی که در زندگیش توسط آنها مورد آزار و اذیت قرار گرفته تعمیم دهم.

در پاسخ به اینکه آیا لحظه خشمگین شدن کاراکتر در پایان برای این فیلم زیاد نبود صحرا اسداللهی گفت: اگر به گذشته برگردم و دوباره به اثر نگاه کنم همچنان فکر می‌کنم که این کاراکتر در انتها باید به یک جنونی برسد که آن جنون به دل زدگی او از سینما بیانجامد.

امیر قادری منتقد مهمان در پایان پرسش مخاطبان گفت: وقتی این واکنش‌ها و سوال‌ها شکل گرفته یعنی این فیلم موفق بوده چون این فیلم قرار است که این واکنش را شکل دهد و اساسا هدف فیلم‌ساز همین است. فکر می‌کنم این مسئله از سابقه مستندسازی خانم اسداللهی می‌آید که چنین نیازی را حس می‌کند. اسپاسم فیلمی است که روی یک فرم سخت پافشاری می‌کند و در عین حال زمانی که شما تماشایش می‌کنید به نظرتان می‌رسد که یک دغدغه واقعی است نه صرفاً یک بازی فرمی. فیلم به نوعی یک وان من شو است برای بازیگری که کار خود را نشان می‌دهد و این هم به نظر من ایرادی ندارد چرا که یکی از ویژگی‌های فیلم کوتاه این است که سازندگانش توانایی‌های خود را در این فرصت نشان می‌دهند اینکه آیا می‌توانند سریال یا فیلم بلند بسازند یا فیلمبرداری و بازیگری به شکل متفاوتی داشته باشند. بنابراین وقتی این مسئله در نتیجه نهایی فیلم جواب می‌دهد ایراد فیلم محسوب نمی‌شود.

قادری در ادامه افزود: نکته مهمی که در مورد این فیلم وجود دارد این است که شما کل فیلم به این فکر می‌کنید که فیلم می‌خواهد در حد همان ایده فمنیستی آزار جنسی، کلامی یا خانوادگی باقی بماند ولی می‌بینید که از این بحث فراتر می‌رود و یک بحث اخلاقی را در سینما مطرح می‌کند که تا امروز پاسخی برای آن نیست. اینکه تا کجا اخلاقیست که برای بالا بردن سطح کیفی فیلم به آزار عوامل اثر بپردازیم. نکته ‌ای که وجود دارد این است من فکر می‌کنم که می‌توانستید این فیلم را کمی کوتاه‌تر بسازید و فیلم اینگونه تاثیرگذاری بیشتری نیز میداشت.

در پاسخ به زمان 27 دقیقه‌ای فیلم صحرا اسداللهی: ما زمانی که فیلمنامه را می‌خواندیم دغدغه زمان داشتیم و می‌خواستیم فیلم زیر ۱۵ دقیقه باشد اما روایت‌هایی که در داستان فیلم است را نمی‌توانستیم حذف کنیم و در نهایت تصمیم گرفتیم که به جشنواره‌ها و اینکه چقدر زمان فیلم می‌تواند در گرفتن جایزه و جشنواره مهم باشد توجه نکنیم و به این فکر کنیم که حرف فیلم منتقل شود.

صحرا اسداللهی در پایان خاطر نشان کرد: سینما به من به عنوان کارگردان فیلم اسپاسم27 دقیقه فرصت داد تا این مسئله را مطرح کنم اما افراد زیادی هستند که در دفترهای سینمایی تحت آزارهای مختلفی قرار گرفته‌اند اما هرگز فرصت این را نداشتند که این مسئله را روایت کنند و این ماجراهای تلخ در واقع ربطی به فمنیسم ندارند و به نوعی آزار انسانی محسوب می‌شوند. آزاری که زنان و مردانی که وارد سینما می‌شوند با آن مواجه می‌شوند و این سوال اساسی مطرح است که تا کی و تا کجا اجازه داریم که مرزهای انسانیت را به بهانه اینکه فیلم خوب بسازیم و سینمایمان ارتقا پیدا کند جابجا کنیم.  حرف ما در این اثر در دفاع از فمنیسم نیست بلکه در دفاع از انسان‌هایی است که وارد این مسیر می‌شوند و مانند یک کیسه بوکس از لحظه شروع مشت می‌خورند و مدام خودش آنان می‌تکانند و ادامه می‌دهند.

امیر قادری: در فیلم «رویای نیمه جان» فیلم سازی را می‌بینید که به اجزا و طراحی صحنه‌اش علاقه دارد

آرمین اعتمادی کارگردان فیلم «رویای نیمه جان» پس از تشکر از مخاطبان گفت: این فیلم دوم من است و در تابستان ۱۴۰۱ ساخت شد ایده این فیلم از یک تصویر آمده یعنی خیلی شهودی از یک دختری که در خیابان  فرار می‌کند که خود من هم نمی‌دانستم این فرار از چیست. بعداً که این ایده کامل شد وقتی به آن نگاه کردم دیدم بسیار شبیه خود من است. چرا که خود من از یک بک گراند متفاوت می‌آیم یعنی لیسانس مهندسی مکانیک از دانشگاه شریف دارم ولی در گنجه  گذاشتمش و در طول دوران دانشگاهم همیشه این رویا‌پردازی را داشتم که این زندگی من نیست به شکل دیگری کار و زندگی کنم.

اعتمادی در پاسخ به اینکه سیلی زندگی شما از سمت چه کسی و چه چیزی بوده گفت: تروما برای هر کسی به شکلی ایجاد می‌شود. احساس کردم که واقعه مد نظر نباید چندان بزرگ باشد چرا که در آن سن و سال مسائل کوچک روی فرد تاثیر زیادی می‌گذارند و بدون اینکه خودش بفهمد این تاثیر  مانند یک گلوله برف بزرگ و بزرگتر می‌شود. من نمی‌خواستم فیلمم به سمت کلیشه خشونت خانگی پیش برود.

امیر قادری در نقد فیلم گفت: فیلم چند نکته جذاب برای من داشت یکی اینکه فیلمی بود که تا لحظه آخرش ایده داشت و مدام نکته‌های تازه وارد قاب و ماجرا می‌کرد نکته دوم توجه فیلمساز به بحث نور بود اما بهتر می‌دیدم که از دهه ۶۰ و۷۰ ملودی بهتری انتخاب می‌شد. شما اینجا فیلم سازی را می‌بینید که به اجزا و طراحی صحنه‌اش علاقه دارد و با وجود اینکه اثر یک فیلم فرمگراست مرا به این نکته رساند که سازنده فیلم تجربه مشابهی با کاراکتر اصلی فیلم را  اثر گذرانده است. فیلمساز مدام موقعیت‌های تازه‌ای خلق می‌کرد که ادامه موقعیت قبلیش بود ولی باز یک ایده تازه بود.

قادری در ادامه افزود: نقد من بر این فیلم در بخش جنس بازی‌ها است. به نظرم زمانی یک فیلم دوست داشتنی می‌شود که کاراکترها درست مانند ما به ازای واقعیشان رفتار نمی‌کنند. مثلاً یک پدر سختگیر در فیلم از لحاظ چهره شبیه یک پدر سختگیر در ذهن ما نباشد فکر می‌کنم اگر این نکته رعایت می‌شد فیلم می‌توانست بسیار جذاب‌تر شود.

آرمین اعتمادی راجع به فرم بازی‌ها گفت: طراحی من در مورد بازی‌ها به خصوص در مورد نقش زن و دختر که بچگی زن را بازی می‌کند اینگونه بود که دیالوگ‌های گفتگویشان را با یک مکثی ادا کنند و ما در تدوین نیز این را رعایت کردیم. لوکیشن آشپزخانه نیز از همان ابتدا قرار بود فضای امن آنها  و به دور از اضطراب و شلوغی باشد. من می‌خواستم این مسئله را با مکث بین دیالوگ‌ها و یک اتمسفر غیر واقعی نه به شیوه سینمای مدرن نشان دهم.

منتقد جلسه امیر قادری افزود: ویلیام فردکین چند فیلم در دهه ۷۰ ساخته به نام‌های ساحر، جن‌گیر و ارتباط فرانسوی ساخته است. نکته  اینجاست که این فیلم‌ها بسیار مستند نما هستند مثلاً فیلمبرداری که برای فیلم‌ها با فردکین همکاری کرده از فیلمبرداران انقلاب کوبا بوده نکته مهم اینجاست که او نگرش مستند نما را با یک یک نوع سبک تصویری فاخر پیوند می‌زند.

در انتها آرمین اعتمادی در مورد فیلم مورس به کارگردانی روناک جعفری افزود: ایشان در مورد فضا ‌سازی بسیار موفق عمل می‌کنند. در فیلم کوتاه زمان محدود است و فضاسازی در آن بسیار سخت است. چرا که فضاسازی نیازمند مکث است تا جا بیفتد و ته نشین شود اما در بازه ۲۵ دقیقه‌ای فیلم مورس روناک جعفری توانسته مود بسازد و فضاسازی و اتمسفر حال چه در طراحی صدا، طراحی صحنه و کار فیلمبرداری جدای از بخش محتوایی و فیلمنامه نقطه قوتی است که امیدوارم خانم جعفری در فیلم بلندشان نیز این ویژگی را حفظ کنند.

روناک جعفری: بسیار ماکسیمالیست هستم و علاقه چندانی به سینمای مینیمال ندارم

روناک جعفری کارگردان فیلم «مورس» در پاسخ به اینکه آیا خسرو یک شخصیت واقعی است گفت: این بیشترین سوالی است که طی این دو سال از من پرسیده شده که آیا این فیلم در مورد خسرو گل سرخیست و این خانم عاطفه گرگین همسر ایشان است و شما فیلم را در لندن فیلمبرداری کرده‌اید! این سوال‌ها نشان دهنده آن است که سوال کننده به شدت به تاریخ معاصر اشراف دارد که حتی می‌داند عاطفه گرگین در چه شهری زیست می‌کند و این برای من خیلی عجیب است که همین مخاطب متوجه نمی‌شود که این پارت از فیلم ماکیومنتری و در واقع مستند نمایی است و این اثر راجع به خسرو گل سرخی نیست چرا که من یک مستند پرتره نساخته‌ام. من یک فیلم داستانی ساختم و این شخصیت در ذهنم بوده و یک نگاه استعاری داشته‌ام به خسرو گلسرخی که نماینده انسان‌هایی است که من می‌خواستم در مورد آنها صحبت کنم.

در پاسخ به اینکه آیا این شخصیت مثبت است یا منفی گفت: برای من این شخصیت یک کاراکتر تاثیرگذار است و وجوه جالبی دارد مانند وجه آرتیستی و سیاسی او. زمانی که من زندگینامه این افراد را مطالعه می‌کردم به نکات بسیار جالبی برمی‌خوردم و مسئله مهم در این فیلم مسئله رفاقت و انسانیت بود که تصمیم گرفتم این مسئله را در بستر میزانسنی که دیدید قرار دهم.

جعفری در مورد جنس‌های مختلف انباشت‌هایی که در طراحی صحنه وجود داشت گفت: برای من به عنوان نویسنده این انباشتگی‌ها یک موتیفی بود که چندین بار تکرار می‌شود و این انباشگی‌ها به نوعی انباشتگی‌های ذهنی آن زن پیر است که جلو دوربین صحبت می‌کند و روایت را شرح می‌دهد از طرف دیگر این انباشتگی‌ها نمادی از حجم وسیع مردگان در آن دوران است که برایش به دنبال یک معادل تصویری می‌گشتم. در صحبتمان با آقای علویان که لطف کردند و صداگذاری کار را نیز انجام دادند خواستم که در پلان چوب‌های انباشته شده که در مورد اعدام صحبت می‌شود صدای مرگ بگذارند و ایشان صدایی را انتخاب کردند که گویی تعداد زیادی حشره و مورچه در حال خوردن و بلعیدن چیزی هستند و این دقیقاً همان صدایی بود که من به دنبالش بودم.

جعفری در مورد انتخاب کست و گروه حرفه‌ای برای کار گفت: شناس بودن یک فرد در این حرفه برای من خیلی مهم نیست ولی حرفه‌ای بودن به معنای  تجربه کاری داشتن چرا. مثلاً من هیچ وقت نمی‌توانم با یک فیلمبردار فوق العاده صاحب نام که جنس کارش اصلا سلیقه من نیست کار کنم. من در زمینه انتخاب فیلمبردار با افرادی همکاری کردم که در جنس سایه‌ها و نورپردازی شکل خاصی را در آثارشان دنبال می‌کنند و فیلمبردار این اثر مسعود سلامی در آثار کوتاه و بلندش  همیشه آن رنگ آمیزی و نور را به بهترین شکل اجرا کرده است. من به تخصص‌ها بسیار احترام می‌گذارم و برایم بسیار مهم است به خصوص تخصصی که به سلیقه من نزدیک باشد. من از جایی فهمیدم که بسیار ماکسیمالیست هستم و علاقه چندانی به سینمای مینیمال ندارم به همین علت تلاش کردم با کسانی همکاری کنم که از نظر سلیقه همسو باشیم.

روناک جعفری در مورد بودجه فیلم گفت: ما این فیلم را خیلی ارزان جمع کردیم سرگروه‌ها و بازیگران اصلی از من هزینه‌ای دریافت نکردند و ما فقط دستمزدی را به دستیاران پرداخت کردیم. در بخش پست پروداکشن هم به غیر از تصحیح رنگ هیچ هزینه دیگری نداشتیم اما هزینه‌های تولیدی داشتیم مثلاً ما در سال ۹۹ بیش از یک میلیون تومان هزینه شمع کرده بودیم در حالی که هزینه آنچنانی بابت باقی اجزای صحنه نکرده بودیم. در نهایت با۱۵۰ میلیون تومان فیلم تکمیل شد ولی خیلی خوشحالم از اینکه مخاطب حس می‌کند که فیلم با بودجه بیشتری بسته شده است.

امیر  قادری در پایان گفت: که از جلسه نقد و بررسی و استقبال مخاطبان بسیار لذت بردم و بسیار خوشحالم که سطح کیفی آثار انقدر بالا رفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *